پيام
+
ماه تابيد و چو ديد آن همه خاموش مرا
*نرم باز آمد و بگرفت در آغوش مرا*
گفت:خاموش درين جا چه نشستي؟" گفتم:
*بوي محبوبه ي شب مي برد از هوش مرا!*.
.
.فريدون مشيري

نگارستان خيال
99/10/16
* آناهيتا*
عالي :) @};-
نگارستان خيال
@};- متشکرم :)
طنين مهرستا
خداي من چقدر رمانتيک نوشته ش هم همينطور
پيام رهايي
عالي...محبوب و محبوبه شب دست به يکي کردن در تاراج عقل و دين من...!
نگارستان خيال
طنين عزيز @};-
نگارستان خيال
ممنونم جناب رهايي... زيبا نوشتيد از محبوبه ها
* آناهيتا*
:) @};- ممنون خواهر گلم
نگارستان خيال
خواهش ميکنم ...@};- :)
* آناهيتا*
:) @};- @};-
نگارستان خيال
@};-