پيام
+
مادرم وقتي رفت،
آسمان طوسي شد،
پرده ي قرمز عنابي همسايه ي ما،
در نوازش با باد
خارج از پنجره در مي غلتيد،
ماهي تنگ بلور،
رنگ در باخت و بر بام بلورين پر از آب تپيد.
مادرم وقتي رفت،
آسمان طوسي شد،
همه چي طوسي شد،
روح در غربت تنهايي باغ،
باغ در غربت تنهايي گل،
گل بدون گلبرگ،
ومن خسته که در غربت آن روح بلند
دست در دست کلام و غزل حافظ عشق

||دختر دوست داشتني||
95/10/21
نگارستان خيال
به تفال با او،
در کنار چمن مزرعه خاطره ها
وزش باد به نجواي دل و جان آمد:
بوسه اي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيکر او سير نديديم و برفت .
همچو حافظ همه شب ناله و زاري کرديم
کاي دريغا بوصالش نرسيديم و برفت...
كيوان گيتي نژاد و
خدايا هيچ فرزندي را بعد از مرگ مادر نبر از دنيا هرچند اين دعا خيلي سخته براي مادري که فرزند از دست مي ده پس خدا برگشتم از دعا کما فلسابق همان کن که مي خواهي بکني بي توجه به دعاي من
سنگ صبور
......:(
نگارستان خيال
@};-