شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

نظرات ارسالي

+ يکي ازم پرسيد چاي يا قهوه...!؟ گفتم: هر دو را مي نوشم ولي پاي چاي تان سيراب ميشوم در کنج قهوه خانه اي با يک ميز چوبي، گلداني آبي، چند شاخه گل خشکيده... و هوايي سايه روشن....!
قشنگ بود....:)
ممنونم...زنده باشيد...داغ و تنوري بود يعني همين الان با يک دوست حرف ميزدم چنين گفتم و نوشتم...!=)
بعدی همه 14 نظر قبلی
خيلي قشنگ بود
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} مچکرم
+ ‏‏‏‏ذهن ما باغچه ايست، گل در آن بايد کاشت؛ چه گلي بهتر از آيات خدا؛ گل کوثر، گل توحيد، گل ياس، گل مريم، گل طه، گل ناس، گل اخلاص و توکل به خدا، گل ايمان و ادب لايق ماست. گل نرگس گل گلهاي خداست . برجمال زيباي قائم آل محمد و علمدار امام عشق صلوات. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
يادگاري بماند از ما...فاميل دور:)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همه 6 نظر
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. - :.نرگس بانو.: - نگارستان خيال
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
+ بعضي مسيرها زيباست...! با همراه يا بي همراه....!:-D .
واقعا1؟:)
خانم ترخون سفر بي خطر انشاالله از مسافرت لذت ببريد.:)
بعدی همه 38 نظر قبلی
سپاس...محيط باني اونم در پارسي کم از جنگلهاي زيباي گيلان ندارد...!:)@};- =)
جاي همه خالي خودمم که نبودم جام خالي تر...!@};-
+ ‌‌‌* «بعدِ او کسي تکرار نخواهد شد. حتي‌خودش.» *

تو در چشمت عجب پيمانه مرد افکني داري…!
هما بانو
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} نگاهت قهوه هاي تلخي از دربار قاجاري است، تو در چشمت عجب پيمانه ي مرد افکني داري،اگر عاشق کشي رسم است و قانون عاشق آزاري،تو يک ديدار در باران براي آخرين باري ..
همه 8 نظر
خاطره انگيز (لبخند)
هما بانو
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} عزيزم:-) @};-
+ نمـي دانم *شــب ها* من *شاعــر* مي شــوم و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم يا تــو *بهانـــه* مي شوي و من غزل غزل *مي بـــارم*!
سبحان.
بازنشر..
واقعا ياشياسن @};-
بعدی همه 62 نظر قبلی
محب
عالي
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583 https://eitaa.com/parsiblog
+ نتونستم اين توصيه پزشكي بسيار مهم را براتون ننويسم...!!!*** به هيچ وجه بادام نارس (يا همان چاقاله بادام) و آلوچه نارس ( يا همان گوجه سبز) را خصوصا وقتي که روش سديم كلرايد (يا همان نمک طعام) ميپاشيد نخوريد. . . . . صبر کنيد من هم بيام تا با هم بخوريم من گوجه سبز خيللللللي دوست دارم!!!!:دي
باشه :)
تو پسري اينقدر خوشمزه اي؟
بعدی همه 75 نظر قبلی
البته اينکار برايم مقدور نيست و تعداد زيادي هستند که وقتي مرا مي‌بينند مي‌گويند چرا ديگر پارک نمي آيي . البته شايد کم و بيش بدانيد بتازگي دچار بيماري عجيبي شدم که احساس ميکنم بواسطه آن خداوند ميخواست وجود مرا از خون ناپاک ، پاک کند و شخصيتي جديد داشته باشم تا بهتر بتوانم با مشکلات برخورد کنم چون اينجا هيچکس جز خدا همراه من نيست .
بدبختي اينست که هيچ همراهي هم قابل اعتماد نيست در طول اين چند سال اتفاقاتي افتاده که هر کدامشان مي‌تواند يک کتاب باشد ، کتابي که بازگو کردنشان بسيار دشوارست چه رسد به نوشتن آن .
+ «پناه»؛ ميبرم «به خدا»، از عيبي که؛ «امروز» در خود مي بينم، و؛ «ديروز»؛ «ديگران را» به خاطر، «همان عيب»؛ ملامت کرده ام. محتاط باشيم؛ در «سرزنش»؛ و «قضاوت کردن ديگران». وقتي؛ نه از «ديروز او» خبر داريم؛ نه از «فرداي خودمان».
ممنون از همه....التماس دعا
گاهي ديگران به زلالي همين قطره و به لطافت همين گلند.....بقول سهراب چشمها را بايد شست....جور ديگر بايد ديد. ...... ........ ......!
بعدی همه 13 نظر قبلی
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} مچکرم و سپاس از توجهتون
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} دقيقاً، زندگي آينه‌اي از اعمال و افکار ماست. هر قضاوتي که مي‌کنيم، ممکن است روزي در همان شرايط قرار بگيريم تا حقيقت را از زاويه‌اي ديگر ببينيم.
+ براي روزهاي خوب تو دعا مي کنم روزهاي خوب تو ربط عجيبي به حال خوب من دارد
براي همه هموطنا خوبي آرزو مي کنم
+ [وبلاگ] طرب:فاطمه ابراهيمي شد فصل طرب باز ز آغاز درختان* هستي به تماشاي گل ناز درختان* در حلقه ي گيسوت وزان سلسله ي باد* بي خود شده از خويشيو دمساز درختان بگشود نفس،باد صبا از نفس سرو چون نغمه ي چنگي است در آواز درختان کوتاهي عمر چمن از بي ثمري نيست افتاده به پاي چمن اعجاز درختان برگي سر خود را به تمنا به زمين زد سجاده شد اکنون پر پرواز درختان در پيچ و خم عمر و پريشاني احوال گويا که نگاهي شده سرباز درختان
عجب شعر قشنگي !
ممنونم جناب راوندي @};-
بعدی همه 16 نظر قبلی
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} =)@};-
يادشان بخير باد @};-
+ *سلام اي همنشين پارس ياري ، که جز اينجا نداري هيچ کاري :D .. بيا و در لغتها جستجو کن ، و با ما شاعرانه گفتگو کن .. زبان شعر از فردوسي آموز ، به هر بيتي چراغي ديگر افروز * :)


*فقط با شعر اينجا گفتگو کن .. و موضوعات جالب جستجو کن *
من اگر دانستمي شعر و ادب .. اينچنين نَبوَد سوهان عصب :D
بعدی همه 175 نظر قبلی
جناب راوندي اين يکي ازفيدهاي جذاب و باحال شما بوده است اميد که همواره مانا وسلامت باشيد.@};-
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} سپاسگزارم @};- بله اين فيد در زمان خودش بسيار جالب بود :) اميدوارم شما هم هميشه مانا و سلامت باشيد =)
+ * آفرينش بنـاي خانـه را بـر ما نهـادنـد ، سپـس ما را در آن بالا نهادند چو از بالا نشستن غره گشتيم ، بر آن کرسي دو صد اما نهادند کتاب آفرينـش را به هستـي ، معمـايي چـه با معنـا نهادند بشــر را در مـقـام معنـويت ، يکــي پاييـن يکــي بالا نهادند همـه دنيا بت ظاهر پرستـان ، خوشـا آنان که برآن پا نهادند درون سينه غرق آتش و خون ، دلي با وسعـت دريـا نهادند*

*به دلقي آب و بذل لقمه اي نان ، بدي ها را به خوبي وا نهادند // ضمير باطن ما را پس از شب ، چه روشن در دل فردا نهادند .*
به چه عالي ...دلي با وسعـت دريـا نهادند...اين سروده زيبا از خودتون هست ؟؟
بعدی همه 16 نظر قبلی
بله استفاده هاي بسياري ميشه از اين موتور خوب جستجو گر انجام داد * حالا ما هم در همينجا به تمامي دوستان توصيه ميکنيم بيشتر بهره ببرند * :)
يادش بخير باد :)
+ يک ملودي آرام همگام با صدايت نوشته ام ...: *تو مي روي و جاي پاهايت از اشکهاي من خيس مي شود ....* . نگارستان خيال .
تو رفته اي به راه خويش...من مانده ام به ياد تو ...دست محبت ميكشم بر سرتمام راه ها...شايد كه باشد رد پاي تو
چند وقت پيش اينو نوشتم به اين فيدت ميخورد برات نوشتم
بعدی همه 11 نظر قبلی
سپاس بانو
+ *همه اتفاق‌ها دير يا زود افتادني‌اند!* *مانند دانه‌هاي تسبيح...* يکي بعد از ديگري: *تولد، کودکي، نوجواني، جواني، عشق... و مرگ!* آه که چه نظم تکراري و کسالت آوري! کاش مي‌شد زمان را مثل نخ تسبيح، از بين همه اين اتفاقات بيرون بکشيم آنگاه در اوج جواني، در يک روز بلند تابستاني، عاشق مي‌شديم... آروزهاي بلند پروازانه نوجواني را ارزاني عاشقي‌هامان مي‌کرديم ...* عکس و متن : نگارستان خيال*
و قهقهه‌هاي کودکانه‌مان، زلالي عشق‌مان را فرياد مي‌کرد... *و آنگاه، مرگ؛ اين پايان ناگزير همه‌ي اتفاق‌ها، در يک شب سرد **زمستاني، به سراغ‌مان مي‌آمد و ... تمام! ....* *اين، دوست داشتني ترين بي‌نظمي دنياست!*
خيلي زيباست بانو@};-
بعدی همه 18 نظر قبلی
ممنونم از لطفتون
نگارستان خيال
رتبه 50
47 برگزیده
752 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top