نظرات ارسالي
+
يکي ازم پرسيد چاي يا قهوه...!؟
گفتم:
هر دو را مي نوشم
ولي پاي چاي تان سيراب ميشوم
در کنج قهوه خانه اي
با يک ميز چوبي،
گلداني آبي، چند شاخه گل خشکيده...
و هوايي سايه روشن....!

انديشه نگار
04/2/6
✉ پست دل♡
قشنگ بود....:)
پيام رهايي
ممنونم...زنده باشيد...داغ و تنوري بود يعني همين الان با يک دوست حرف ميزدم چنين گفتم و نوشتم...!=)
هما بانو
خيلي قشنگ بود
پيام رهايي
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} مچکرم
+
ذهن ما باغچه ايست، گل در آن بايد کاشت؛
چه گلي بهتر از آيات خدا؛
گل کوثر،
گل توحيد،
گل ياس،
گل مريم،
گل طه،
گل ناس،
گل اخلاص و توکل به خدا،
گل ايمان و ادب لايق ماست.
گل نرگس گل گلهاي خداست .
برجمال زيباي قائم آل محمد و علمدار امام عشق صلوات.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
انديشه نگار
04/2/6
+
بعضي مسيرها زيباست...!
با همراه
يا
بي همراه....!:-D
.

دبيرستان انصاري
04/1/25
+
* «بعدِ او کسي تکرار نخواهد شد. حتيخودش.» *
هما بانو
04/1/18
+
نمـي دانم *شــب ها*
من *شاعــر* مي شــوم
و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم
يا تــو *بهانـــه* مي شوي
و من
غزل غزل *مي بـــارم*!

2-اشراق
04/1/11

20 فرد دیگر
102 فرد دیگر
+
نتونستم اين توصيه پزشكي بسيار مهم را براتون ننويسم...!!!*** به هيچ وجه بادام نارس (يا همان چاقاله بادام) و آلوچه نارس ( يا همان گوجه سبز) را خصوصا وقتي که روش سديم كلرايد (يا همان نمک طعام) ميپاشيد نخوريد. . . . . صبر کنيد من هم بيام تا با هم بخوريم من گوجه سبز خيللللللي دوست دارم!!!!:دي

* راوندي *
03/12/29
البته اينکار برايم مقدور نيست و تعداد زيادي هستند که وقتي مرا ميبينند ميگويند چرا ديگر پارک نمي آيي . البته شايد کم و بيش بدانيد بتازگي دچار بيماري عجيبي شدم که احساس ميکنم بواسطه آن خداوند ميخواست وجود مرا از خون ناپاک ، پاک کند و شخصيتي جديد داشته باشم تا بهتر بتوانم با مشکلات برخورد کنم چون اينجا هيچکس جز خدا همراه من نيست .
+
«پناه»؛ ميبرم «به خدا»، از عيبي که؛ «امروز» در خود مي بينم، و؛ «ديروز»؛ «ديگران را» به خاطر، «همان عيب»؛ ملامت کرده ام. محتاط باشيم؛ در «سرزنش»؛ و «قضاوت کردن ديگران». وقتي؛ نه از «ديروز او» خبر داريم؛ نه از «فرداي خودمان».

انديشه نگار
03/12/26
گاهي ديگران به زلالي همين قطره و به لطافت همين گلند.....بقول سهراب چشمها را بايد شست....جور ديگر بايد ديد. ...... ........ ......!
1 فرد دیگر
21 فرد دیگر
+
به تقليد از فيد جناب آقاي عمو آيينه سکندر ما هم ديروز وسوسه شديم همچين عملياتي رو روي آقاي شوهر پياده کنيم .. البته من بيشتر دوست دارم با آقام مزاح کنم و سر به سرشون بزارم :) و اينکه شوهر من خيلي تو فاز پيام و .......اين چيزا نيست :( :) ولي گاهي در برابر پيام هاي عشقولانه ي مزاح من مي خنده و ميگه بهم بگو تا بنويسي :) يعني به زباني بگو و ننويس :D



2-اشراق
03/12/19
شاخه ي عشق
03/12/5
+
[وبلاگ]
طرب:فاطمه ابراهيمي
شد فصل طرب باز ز آغاز درختان*
هستي به تماشاي گل ناز درختان*
در حلقه ي گيسوت وزان سلسله ي باد*
بي خود شده از خويشيو دمساز درختان
بگشود نفس،باد صبا از نفس سرو
چون نغمه ي چنگي است در آواز درختان
کوتاهي عمر چمن از بي ثمري نيست
افتاده به پاي چمن اعجاز درختان
برگي سر خود را به تمنا به زمين زد
سجاده شد اکنون پر پرواز درختان
در پيچ و خم عمر و پريشاني احوال
گويا که نگاهي شده سرباز درختان
شاخه ي عشق
03/12/5

+
*سلام اي همنشين پارس ياري ، که جز اينجا نداري هيچ کاري :D .. بيا و در لغتها جستجو کن ، و با ما شاعرانه گفتگو کن .. زبان شعر از فردوسي آموز ، به هر بيتي چراغي ديگر افروز * :)





شاخه ي عشق
03/12/5
+
* آفرينش
بنـاي خانـه را بـر ما نهـادنـد ، سپـس ما را در آن بالا نهادند
چو از بالا نشستن غره گشتيم ، بر آن کرسي دو صد اما نهادند
کتاب آفرينـش را به هستـي ، معمـايي چـه با معنـا نهادند
بشــر را در مـقـام معنـويت ، يکــي پاييـن يکــي بالا نهادند
همـه دنيا بت ظاهر پرستـان ، خوشـا آنان که برآن پا نهادند
درون سينه غرق آتش و خون ، دلي با وسعـت دريـا نهادند*



* راوندي *
03/12/3

*به دلقي آب و بذل لقمه اي نان ، بدي ها را به خوبي وا نهادند // ضمير باطن ما را پس از شب ، چه روشن در دل فردا نهادند .*
بله استفاده هاي بسياري ميشه از اين موتور خوب جستجو گر انجام داد * حالا ما هم در همينجا به تمامي دوستان توصيه ميکنيم بيشتر بهره ببرند * :)
+
يک ملودي آرام
همگام با صدايت
نوشته ام ...:
*تو مي روي و
جاي پاهايت
از اشکهاي من
خيس مي شود ....*
.
نگارستان خيال
.

شاخه ي عشق
03/12/1

2 فرد دیگر
23 فرد دیگر
+
*همه اتفاقها دير يا زود افتادنياند!*
*مانند دانههاي تسبيح...*
يکي بعد از ديگري:
*تولد، کودکي، نوجواني، جواني، عشق... و مرگ!*
آه که چه نظم تکراري و کسالت آوري!
کاش ميشد زمان را مثل نخ تسبيح، از بين همه اين اتفاقات بيرون بکشيم
آنگاه در اوج جواني، در يک روز بلند تابستاني، عاشق ميشديم...
آروزهاي بلند پروازانه نوجواني را ارزاني عاشقيهامان ميکرديم
...*
عکس و متن : نگارستان خيال*

نگارستان خيال
03/11/30
6 فرد دیگر
21 فرد دیگر